دلنوشته هایم برای خدا

دلنوشته هایم برای خدا

هرچه می خواهد دل تنگت بگو (شعر، دلنوشته ....)
دلنوشته هایم برای خدا

دلنوشته هایم برای خدا

هرچه می خواهد دل تنگت بگو (شعر، دلنوشته ....)

اگر هیچکس نیست خدا که هست

دلت که گرفت دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است پر بکش
او همیشه آغوشش باز است
نگفته تو را می خواند
اگر هیچکس نیست خدا که هست

................................................................................

برای آشنایی با کتب جدید اینجا کلیک نمائید.

................................................................................

مرا کسی نساخت، خدا ساخت

دلم آنقدر کوچک شده که گمش کرده ام٬
دستم را روی سمت چپ سینه ام می گذارم

و هیچ چیزی حس نمی کنم٬
انگار هیچ چیزی زیر پوستم نمی طپد٬

انگار قلبم از قفسه سینه من به جای دیگری کوچ کرده است٬

انگار قلب من از من پیشی گرفته

و قبل از اینکه من کسی یا چیزی یا جایی را ترک کنم
مرا ترک کرده است

مرا کسی نساخت، خدا ساخت،
نه آنچنان که کسی می خواست
که من کسی نداشتم.
کسم خدا بود، کس بی کسان
.
در باغ بی برگی زادم و

در ثروت فقر غنی گشتم و
از چشمه ایمان سیراب شدم و

در هوای دوست داشتن دم زدم و
در آرزوی آزادی سر برداشتم و

در بالای غرور قد کشیدم و

از دانش طعامم دادند و

از شعر شرابم نوشاندند و

از مهر نوازشم کردند

تا : حقیقت دینم شد و راه رفتنم و خیر حیاتم شد

و کار ماندنم و زیبایی عشقم شد و بهانه زیستنم!

...............................................................................

برای آشنایی با کتب ادبی اینجا کلیک کنید.

.............................................................................

بارالها...

بارالها....

از کوی تو بیرون نشود

 پای خیالم....

نکند فرق به حالم ....

چه برانی ...!

چه بخوانی...!

چه به اوجم برسانی ...!

چه به خاکم بکشانی...!

نه من آنم که برنجم...

نه تو آنی که برانی ...

نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم...

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی...

در اگر باز نگردد!!

نروم باز به جایی

 پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی...

کس به غیر از تو نخواهم!!

چه بخواهی چه نخواهی...

باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی.......

فقط خدا

گیله مرد میگفت : نداشته ها و تنهایی های کوچک با چیزها و آدمهای کوچک پر میشوند ؛
نداشته ها و تنهایی های خیلی خیلی خیلی بزرگ ، فقط با خدا ...
مهم نیست در این زمین خاکی چقدر تنها باشیم
و چقدر حرفهایمان برای دیگران غیر قابل فهم باشد
و وقت انسانها برایمان کم ...
شکر که خدا هست و او جبران تمام دلتنگی ها و مرهم تمام زخمهاست ...
هر وقت دلت خواست ، مهمانش کن در بهترین جایی که او می پسندد ، در قلبت ...
و به دستان خالی ات نگاه نکن ،
تو فقط خانه ی دلت را برایش نگهدار ، اسباب پذیرایی با اوست ...

...............................................................

برای دیدن کتابهای ادبی اینجا کلیک نمائید.

...............................................................